تاریخ ما فرهنگ ما
تاریخ : دو شنبه 10 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

 

آیا می دانید هخامنشیان نیز از عدد پی استفاده می کردند!!!

 

مهندسان هخامنشی راز استفاده از عدد پی (۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پیش کشف کرده بودند. آنها در ساخت سازه های سنگی و ستون های مجموعه تخت جمشید که دارای اشکال مخروطی است، از این عدد استفاده می کردند.

 

عدد پی ( ۳/۱۴)در علم ریاضیات از مجموعه اعداد طبیعی محسوب می شود. این عدد از تقسیم محیط دایره بر قطر آن به دست می آید. کشف عدد پی جزو مهمترین کشفیات در ریاضیات است. کارشناسان ریاضی هنوز نتوانسته اند زمان مشخصی برای شروع استفاده از این عدد پیش بینی کنند. عده زیادی، مصریان و برخی دیگر، یونانیان باستان را کاشفان این عدد می دانستند اما بررسی های جدید نشان می دهد هخامنشیان هم با این عدد آشنا بودند.

 

«عبدالعظیم شاه کرمی» متخصص سازه و ژئوفیزیک و مسئول بررسی های مهندسی در مجموعه تخت جمشید در این باره،‌ گفت: «بررسی های کارشناسی که روی سازه های تخت جمشید به ویژه روی ستون های تخت جمشید و اشکال مخروطی انجام گرفته؛ نشان می دهد که هخامنشیان دو هزار و 500 سال پیش از دانشمندان ریاضی دان استفاده می کردند که به خوبی با ریاضیات محض و مهندسی آشنا بودند. آنان برای ساخت حجم های مخروطی راز عدد پی را شناسایی کرده بودند.»

 

دقت و ظرافت در ساخت ستون های دایره ای تخت جمشید نشان می دهد که مهندسان این سازه عدد پی را تا چندین رقم اعشار محاسبه کرده بودند. شاه کرمی در این باره گفت: «مهندسان هخامنشی ابتدا مقاطع دایره ای را به چندین بخش مساوی تقسیم می کردند. سپس در داخل هر قسمت تقسیم شده، هلالی معکوس را رسم می کردند. این کار آنها را قادر می ساخت که مقاطع بسیار دقیق ستون های دایره ای را به دست بیاورند. محاسبات اخیر، مهندسان سازه تخت جمشید را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،‌ فشاری که باید ستون ها تحمل کنند و توزیع تنش در مقاطع ستون ها یاری می کرد. این مهندسان برای به دست آوردن مقاطع دقیق ستون ها مجبور بودند عدد پی را تا چند رقم اعشار محاسبه کنند.»

 

 

 

هم اکنون دانشمندان در بزرگ ترین مراکز علمی و مهندسی جهان چون «ناسا» برای ساخت فضاپیماها و استفاده از اشکال مخروطی توانسته اند عدد پی را تا چند صد رقم اعشار حساب کنند. بر اساس متون تاریخ و ریاضیات نخستین کسی که توانست به طور دقیق عدد پی را محاسبه کند، «غیاث الدین محمد کاشانی» بود. این دانشمند اسلامی عدد پی را تا چند رقم اعشاری محاسبه کرد. پس از او دانشمندانی چون پاسکال به محاسبه دقیق تر این عدد پرداختند. هم اکنون دانشمندان با استفاده از رایانه های بسیار پیشرفته به محاسبه این عدد می پردازند.

 

شاه کرمی با اشاره به این موضوع که در بخش های مختلف سازه تخت جمشید، مقاطع مخروطی شامل دایره، بیضی، و سهمی دیده می شود، گفت: «به دست آوردن مساحت، محیط و ساخت سازه هایی با این اشکال هندسی بدون شناسایی راز عددپی و طرز استفاده از آن غیرممکن است.»

 

داریوش هخامنشی بنیان گذار تخت جمشید در سال521 پیش از میلاد دستور ساخت تخت جمشید را می دهد و تا سال 486 بسیاری از بناهای تخت جمشید را طرح ریزی یا بنیان گذاری می کند. این مجموعه باستانی شامل حصارها، کاخ ها،‌ بخش های خدماتی و مسکونی، نظام های مختلف آبرسانی و بخش های مختلف دیگری است.

 

مجموعه تخت جمشید مهمترین پایتخت مقاومت هخامنشی در استان فارس و در نزدیکی شهر شیراز جای گرفته است.

 

                                 


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: عدد پی در زمان هخامنشیان , ,
برچسب‌ها: عدد پی در زمان هخامنشیان , استفاده از عدد پی در زمان هخامنشیان ,
تاریخ : 10 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

دانلود مستند شکوه پارسه (تخت جمشید):

 

 

مشخصات

نام انگلیسی: Persepolis Recreated
نام فارسی: شکوه تحت جمشید
شرکت سازنده: Sunrise Film
کارگردان: فرزین رضائیان
زبان: English
مدت زمان: 41 (دقیقه)
کیفیت ویدئو: DVD-Rip
فرمت ویدئو: MKV | 704x544 | 25fps
فرمت صدا: AAC | 192Kbps
حجم فایل: 459 مگابایت
تاریخ انتشار: 13:55 - 90/1/1 

اینجا دانلودش کنید:

 


دانلود قسمت اول

دانلود قسمت دوم

دانلود قسمت سوم

دانلود قسمت چهارم

دانلود قسمت پنجم

 

                                      


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : دو شنبه 9 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

منشور کرورش کبیر کجا پیدا شد؟

 

 

خسرو معتضد در مصاحبه با الف به برخی سوالات درباره مسائل پیرامون منشور کوروش پاسخ داد.
وی در پاسخ به این سوال که منشور کوروش کی و کجا و چرا از ایران خارج شد، گفت: این منشور در قرن نوزدهم در بابل بدست آمده و در آن زمان این شهر یکی از شهرهای امپراطوری ایران بوده، ولی این منشور از خاک ایران کنونی بدست نیامده است و در جایی به نام مستملکه مزوپوتامیا (عراق، بین النهرین) یافت شده است. 
وی با اشاره به اینکه بسیاری از اموال و عتیقه جات در قرن نوزدهم از کشورهای شرقی به غرب منتقل می شد به خبرنگار الف گفت:  در قرن نوزدهم، می دانید که تمام اموال، عتیقه های کشورهای شرقی منتقل شد به موزه های بزرگ جهان، برای اینکه مردم نمی شناختند، نمی دانستند، میراث فرهنگی را کسی خبر نداشت، تا اینکه بسیاری از آثار بزرگ مصر در زمان شامپیلیون که مستشرق فرانسوی بود و با ناپلئون آمد به مصر در سال 1798 منتقل شد به فرانسه، بعدا انگلیسی ها دنباله این کارها را گرفتند، آلمانی ها گرفتند، فرانسوی ها گرفتند، آن زمان ما اصلا اطلاعی از عتیقه نداشتیم چون نمی دانستیم.
 
به گفته معتضد، فرش مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی یعنی فرشی که شاه طهماسب به دست خودش بافته بود را با یک پول ناچیزی کندند و بردند، در آن زمان همه تبرک می دانستند که برای مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی فرش ببافند، اغلب پادشاهان صفوی آن را بایه مبلغ ناچیزی خریدند و از ایران خارج کردند، یک فرشی خریدند و گذاشتند جای آن و این فرش تاریخی مثلا 300 ساله را از ایران بردند، بنابر این در کشورهای دیگر هم همین کار را کردند، الان خیلی از آثار ایران، آثار تاریخی زمان هخامنشی و ساسانیان و اشکانیان، در ترکیه پیدا شده است، برای اینکه آنها زمان زیادی لشکر کشی می کردند، ایران با آنها جنگ می کرد، آنها جزء ایران بودند، زمان خسرو پرویز ما تقریبا تا کنار مسکو رفتیم، همان جایی که ایرانی ها می روند وبه آن استانبول می گویند، قسطنتنیه قدیم، کنستانتین پلیس یعنی شهر کنستانتین، ایرانی ها تاآنجا لشکر کشی کرده بودند، یا مثلا تجار ایران تا چین که رفته بودند، بسیاری از بشقاب های طلا و نقره ایرانی مال زمان خسرو پرویز و مال زمان سایر شاهنشاهان ساسانی در چین پیدا شده، یک جایی هست به نام طولفان که در چین هست، خیلی از آثار ایران درآنجا بدست آمده، فرش پانسیک در ایران به دست نیامده، آن مال ایران بوده است.
 
خسرو معتضد در پاسخ به این سوال که مالکیت مادی منشور کوروش متعلق به چه کشوری است، گفت: این منشور مال کشور انگلستان است. زیرا در زمان یافت منشور کوروش ما هیچ قانونی نداشتیم و قانون عتیقات در سال 1306 شمسی گذاشته شد و به همین دلیل از لحاظ حقوقی در این زمینه کاری خاصی نمی توان انجام داد.
 
خسرو معتضد از پیشنهاد ها در رابطه با پس ندادن این منشور انتقاد کرد و گفت: این کارها زشت است، برای اینکه اگر ما این کارها را انجام دهیم، دیگر کسی به ما اعتماد نمی کند، و این منشور در ایران به دست نیامده و دربابل به دست آمده، این که در پاسارگاد به دست نیامده یا در تخت جمشید به دست نیامده، در یک سرزمینی به نام کشور عراق، که آن زمان مستعمره عثمانی بود، در آنجا  بدست آمده، تا آنجایی که من می دانم و مطالعه کردم این منشور در بابل به دست امده، بنابر این دولت عراق هم می تواند ادعا کند و بگوید این در خاک من هست. اگر ما فردا این کارها را انجام دهیم و مثلا بگوییم این منشور را نگه داریم، جز اینکه آبروی خودمان را ببریم کار دیگری انجام ندادیم و این پیشنهاد بسیار بدی است، یعنی برای ما ایجاد اشکال می کند، ما را در دنیا سر افکنده می کند، این آدمهایی که این ها را می گویند و می نویسند اصلا از سیاست جهانی خبر ندارند، آنها نمی دانند که ایران از زمان قاجاریه جز 100  تا 150 پرتکل جهانی هست، پرتکل یعنی توافق نامه جهانی، یعنی عضو سازمان جهانی ملل متحد هست، و این کارهایی که ما انجام می دهیم جز اینکه ما را سر افکنده کند، چیز دیگری نیست، لوح کوروش حتی در آن موزه بریتانیا هم که هست به نظر من باعث سربلندی ملت ایران هست.  موزه بریتانیا که من خودم دیدم در جایی هست که تمام دنیا می روند آنجا و آن را می بینند و این خودش تبلیغی برای ایران هست. بزرگترین اشتباه این است که به دست خودمان، خودمان را خراب کنبم، حتما شما بنویسید که معتضد می گوید که به هیچ عنوان پس ندادن و نگه داشتن این سنگ در شان ملت ایران نیست.



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: منشور کوروش کجا پیدا شد و متعلق به کیست؟ , ,
برچسب‌ها: منشور کوروش , منشور کوروش کجا پیدا شده و متعلق به کیست؟ ,
تاریخ : دو شنبه 9 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

بی نام تو، وطن نیز
نام و نشان ندارد

 

ُِکوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ، (۵۷۶ - ۵۲۹) شاه پارسی, به‌خاطر جنگجویی و بخشندگی‌اش شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دوره‌ی شاهنشاهی ایرانیان می باشد. واژه کوروش یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند".

 

پاسارگاد: «اى رهگذر هر که هستى و از هر کجا که بیایى مى دانم سرانجام روزى بر این مکان گذر خواهى کرد. این منم، کوروش، شاه بزرگ، شاه چهارگوشه جهان، شاه سرزمین ها، برخاک اندکى که مرا در برگرفته رشک مبر، مرا بگذار و بگذرتبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می رسد که برای چند نسل بر انشان, در جنوب غربی ایران, حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سنگ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها را نقش کرده است. بنیاد‌گذار دودمان هخامنشی, شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰می‌زیسته است. پس از مرگ او, تسپس انشان به حکومت رسید. تسپس نیز پس از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کوروش اول انشان و آریارمنس فارس در پادشاهی دنبال شد. سپس، پسران هر کدام, به ترتیب کمبوجیه اول انشان و آرسامس فارس, بعد از آن‌ها حکومت کردند. کمبوجیه اول با شاهدخت ماندانا دختر آژدهاک پادشاه قبیله ماد و دختر شاه آرینیس لیدیه, ازدواج کرد و کوروش نتیجه این ازدواج بود. تاریخ نویسان باستانی از قبیل هردوت, گزنفون, و کتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند, اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند, بیشتر شبیه افسانه می باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس, و حسن پیرنیا شرح چگونگی زایش کوروش را از هردوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته هردوت, آژدهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژدهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژدهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد, زیرا می ترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژدهاک دختر خود را به کمبوجیه اول به زناشویی داد. ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغ ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندان فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آژدهاک بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زاده‌ی دخترش را به یکی از بستگانش هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت.


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: روز جهانی کوروش کبیر , ,
برچسب‌ها: روز جهانی کوروش , روز کوروش هخامنشی ,
تاریخ : دو شنبه 8 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

مرگ کوروش پدر ایران:

منبع های ایرانی و هخامنشی درباره ی مرگ کوروش شرحی روایت نکرده اند اما مورخان یونانی همچون «هرودوت»، «گزنفون»، «کتزیاس» و ... هر کدام مرگ کوروش را به گونه ای روایت کرده اند که در این جا به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم:

 

هرودوت می نویسد، چگونگی درگذشت کوروش را که در لشکرکشی به سرزمین «ماساگت ها» یا همان «سکایی ها» به وقوع پیوسته است را به چند گونه بازگفته اند و او به نقل روایتی که بیش از سایر روایات به نظرش درست می رسد می پردازد.

بنا بر نوشته ی هرودوت در آن زمان شهبانویی به نام «تومیریس» بر قبایل ماساگت ها فرمانروایی می کرده است که بیوه ی سابق پادشاه این سرزمین بوده است. کوروش به منظور این که بدون جنگ و خونریزی بر سرزمین ماساگت ها دست یابد، از وی درخواست همسری کرد اما «تومیریس» فهمید که طالب خود او نیست بلکه قصد دارد سرزمین های او را تصرف کند و از این رو درخواست کوروش را نپذیرفت. پس از آن کوروش تصمیم گرفت به سرزمین های تومیریس که در خاور دریای خزر قرار داشت لشکرکشی کند.

کوروش بزرگ به منظور ورود به سرزمین ماساگت ها دستور داد قایق هایی را به یکدیگر بپیوندند و به وسیله ی آن ها پلی بر روی رودخانه «سیحون» به وجود بیاورند و به منظور محفوظ نگه داشتن سپاهیانش از دستبرد دشمن، برج هایی روی قایق ها بسازند تا لشکریان بتوانند به آسانی و با امنیت از رود عبور کنند. هنگامی که تومیریس از اقدامات جنگی کوروش آگاه شد برای او پیامی به شرح زیر فرستاد: «ای پادشاه مادها، دست از این جنگجویی بردار و به فرمانروایی بر سرزمین خود خرسند باش و بگذار ما هم بر سرزمین خود حکومت رانیم. ولی چون می دانم به این اندرز گوش فرا نخواهی داد، به تو توصیه می کنم این کار بیهوده پل سازی را رها کن و بگذار سپاهیان ما از رود سیحون به مسافت سه روز راه به داخل سرزمین های ما دور شوند. آن وقت به سپاهیانت دستور بده آسوده از رود بگذرند تا درون خاک ما با یکدیگر نبرد کنیم و یا تو و سپاهیانت به مسافت سه روز راه به داخل خاک ایران عقب نشینی کن تا ما از رود بگذریم و در سرزمین تو با سپاهیانت بجنگیم.»

کوروش با سران سپاه خود در این باره مشورت کرد. همه معتقد بودند که بهتر است کوروش به داخل خاک ایران عقب بنشیند و به این وسیله سپاه ماساگت ها را به داخل خاک ایران کشانیده و آن ها را نابود کند. اما «کرزوس» پادشاه لیدی که پس از شکست از کوروش، مورد عفو و محبت و احترام او قرار گرفته بود و پیوسته در خدمت کوروش بود گفت به عقیده ی او بهتر است به سپاه ماساگت ها تکلیف شود داخل خاک خود عقب نشینی کنند سپس ما آن ها را تعقیب خواهیم کرد و در محلی خوراکی ها و نوشیدنی های لذیذ و گوارا می گذاریم و آن ها به گروهی از مردانی که قادر نیستند در جنگ شرکت کنند می سپاریم. آن وقت آن ها که به چنین خوراکی های لذیذی عادت ندارند آن قدر خواهند خورد که جنگ را از یاد ببرند. آن گاه ما به آن ها حمله خواهیم کرد و آنان را از پای درخواهیم آورد.

کوروش رای کرزوس را پسندید و به تومیریس پیام فرستاد به خاک خود عقب نشینی کند و کرزوس را به کمبوجیه سپرد تا با نهایت احترام با او رفتار کند و هر دو را به ایران فرستاد و خود با سپاهیانش برای مقابله با ماساگت ها از رود سیحون عبور کرد. کوروش وارد خاک آن ها شد و آن چه را که کرزوس به او توصیه کرده بود، انجام داد. در نتیجه سپاه ماساگت ها به محل تمرکز خوراکی ها و نوشیدنی ها رسیدند، نگهبانان پارسی را کشتند و آن قدر خوردند و آشامیدند که مست شدند. در این حال سپاهیان کوروش به آن ها حمله کردند و گروهی از آن ها را کشتند و جمعی را اسیر کردند. پسر تومیریس به نام «اسپرگپی سس» نیز بین دستگیرشدگان بود. او از کوروش تقاضا کرد زنجیر از دست و پایش بگشایند و پس از این که درخواست او مورد پذیرش کوروش قرار گرفت و آزاد شد، دست به خودکشی زد.

هنگامی که تومیریس از مرگ فرزند و همچنین این که کوروش به سخنان او اعتنایی نکرده آگاه شد، کلیه ی سپاهیان خود را جمع آوری کرد و تصمیم گرفت جنگ بزرگی با کوروش بکند. جنگی که به این ترتیب بین سپاهیان کوروش و تومیریس انجام گرفت، یکی از شدیدترین نبردهای آن زمان بوده است. سرانجام ماساگت ها بر سپاهیان کوروش پیروزشدند و بر طبق نوشته ی هرودوت کوروش در این جنگ کشته شد.

 

بعضی از مورخان نوشته ی هرودوت را درباره ی سرانجام کوروش خالی از واقعیت می دانند. این احتمال وجود دارد که کوروش در قلب سرزمین ماساگت ها با کوهستان های سخت گذر و دشمنان نیرومند روبرو شده و از پای درآمده باشد اما افتادن سر او به دست تومیریس افسانه است زیرا ایرانی ها پیکر او را به پاسارگاد بردند و در آن جا دفن کردند.

 

آرامگاه کوروش بزرگ، پاسارگاد

 

«بروسوس» و «کتزیاس» درباره ی سرانجام کوروش شرح دیگری دارند. «بروسوس» نوشته است که کوروش با طایفه «داهه» جنگید و به دست آن ها و در میدان جنگ کشته شد. «کتزیاس» می نویسد کوروش با «آمرایوس» پادشاه قبایل «دربیگی» وارد جنگ شد و چون گروهی از هندوها با فیل های بسیار به یاری «دربیگی»ها آمده بودند، اگرچه سپاه کوروش مردانه در برابر جنگاوران فیل سوار هندو سخت پایداری کرد اما سرانجام سپاه او شکست خورد و خود کوروش از اسب به پایین افتاد. در این هنگام یکی از هندوها با زوبین زخمی بر ران او زد و سپاهیان کوروش او را از صحنه ی جنگ دور کردند. روز دوم جنگ، «آمورگس» پادشاه «اسکوتها» با بیست هزار نفر به یاری کوروش آمد و در جنگی که دوباره بین دربیگی ها و سپاهیان کوروش درگرفت، سپاه کوروش پیروز شد و دربیگی ها فرار کردند. پادشاه دربیگی ها و دو پسرش نیز در جنگ کشته شدند. پس از جنگ، دربیگی ها فرمانبردار ایران شدند اما کوروش بر اثر زخمی که به رانش اصابت کرده بود پس از سه روز درگذشت.

 

«دیودوروس» نوشته است شهبانوی ماساگت ها کوروش را دستگیر و به چهارمیخ کشیدند. «استرابو» و «ژوستینوس» به نقل از نوشته ی «تروگوس پومپیوس» شرحی شبیه به روایت هرودوت درباره ی مرگگ کوروش نقل کرده اند.

 

روایت دیگری است که اصولا مرگ کوروش بطور طبیعی اتفاق افتاده است. «گزنفون» می نویسد هنگامی که کوروش به سن سالخوردگی رسید، شبی خواب دید که سروشی به او گفت:« کوروش، زمان آن فرا رسیده است که آهنگ رفتن کنی و به خدایان بپیوندی.» کوروش پس از بیداری به کوه ها رفت و بنا به آیین ایرانیان برای اهورامزدا و خورشید و میترا و دیگر خدایان قربانی ها کرد و دگر روز، کمبوجیه فرزند بزرگش را جانشین خود ساخت و فرمانروایی ارمنستان و «کادوسیان» را به «بردیه» فرزند کوچکترش سپرد. پس از آن دست یاران و فرزندانش را فشرد و به آرامی و آسودگی بدرود حیات گفت.

 

از آن چه درباره ی مرگ کوروش گفته شد می توان نتیجه گرفت که قبایل گوناگون نیرومند و جنگجوی ماساگت ها که در شمال شرقی ایران زندگی می کردند با یکدیگر متحد شدند و کوروش، بنیان گذار تاریخ پادشاهی در ایران را در کوهستان های سخت گذر غافلگیر کردند و پس از وارد آوردن شکست به سپاهیان کوروش، او را هلاک کردند. اما سپاهیانش نگذاشتند جسدش به دست دشمن بیفتد بلکه آن را با خود به پارس بردند و پس از این که او را مومیایی کردند، در پاسارگاد به خاک سپردند.

پس از درگذشت کوروش، به طوری که از نوشته های تاریخ نویسان برمی آید، کمبوجیه به سرزمین ماساگت ها لشکرکشی کرد و به خونخواهی پدرش آن ها را فرمانبردار ایران کرد زیرا در روزگار داریوش بزرگ کلیه ی قبایل ماساگت ها فرمانبردار ایرانیان بوده اند.

 


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: مرگ کوروش کبیر , ,
برچسب‌ها: مرگ کوروش کبیر ,
تاریخ : دو شنبه 8 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

 

پاسارگاد:

 

این بنا آرامگاه نخستین منادی آزادی و حقوق بشر، کوروش بزرگ است که همانند گوهری در میان دشت پاسارگاد خود نمایی میکند. کوروش بزرگ به سال 599 پیش از میلاد در سرزمین پارس به دنیا آمد. پدرش کمبوجیه یکم از شاهان محلی پارس و مادرش ماندانا دختر آستیاک آخرین پادشاه ماد بود.

 

کوروش در سال 550 پیش از میلاد امپراتوری هخامنشی را پایه گذاری کرد.

 

قلمرو این امپراتوری در اوج قدرت خود از مشرق تا کرانه های رود سند و از مغرب تا یونان و مصر گسترده بود. در سال 538 پ م کوروش، بابل را فتح کرد و در این اینجا بود که بیانیه حقوق بشر خود را به صورت استوانه­ای گلین تدوین نمود و فرمان آزادی و برابری را صادر کرد. وی پس از سالها تلاش جهت توسعه و پیشرفت کشور و برقراری صلح و امنیت در سال 529 پیش از میلاد چشم از جهان فرو بست و پیکرش در این بنا آرام گرفت.

 

آرامگاه در گذشته میان باغ های سلطنتی قرار داشته که از هر سوی دشت نمایان بوده است. این بنا در عین سادگی بسیار زیبا و چشم گیر است و در زمان حیات کوروش بزرگ به دستور وی ساخته شده است. بنای آرامگاه با تکنیک و مهندسی دقیق اجرا شده به گونه ای که پس از گذشت 25 قرن هنوز استوار و پابرجاست. مساحت آرامگاه 156 متر مربع و ارتفاع آن نزدیک 11 متر است. سنگ هایی که در ساخت بنا به کار رفته از نوع سنگ سفید مرمر نماست که از کوه سیوند در فاصله 30 کیلومتری جنوب غرب پاسارگاد استخراج شده و به این مکان انتقال یافته است. مهندسان و سنگ تراشان هخامنشی با دقت و شیوه ای خاص سنگها را روی هم قرار داده، به گونه ای که از هیچ نوع ملاتی در ساخت آرامگاه استفاده نشده و تنها از بستهای فلزی(آهن و سرب) جهت وصل کردن بلوکهای سنگی به یکدیگر استفاده شده است. آرامگاه در هفت طبقه اجرا شده که برگرفته از عدد مقدس هفت در میان ایرانیان است. ساختار کلی آرامگاه از دو قسمت تشکیل شده، قسمت نخست به صورت سکویی شش پله ای پایه و اساس بنا است که ریشه در بناهای آئینی همانند معبد ایلامی چغازنبیل دارد. قسمت دوم که به صورت اتاقکی با سقف شیب دار روی قسمت نخست اجرا شده، یادآور سنتهای معماری مهاجران آریایی است. ابعاد اتاقک آرامگاه 17/3 متر در 11/2 متر  به ارتفاع 10/2 است. این اتاقک در واقع محل نگهداری کالبد کوروش بوده که پس از مرگ، پیکرش را دورن تابوتی زرین قرار داده، به همراه وسایل شخصی از جمله ردا و جنگ افزارش در اتاقک آرامگاه قرار داده اند. زیر سقف شیبدار آرامگاه دو حفره بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن وزن سنگ ها و کم کردن بار وارده به اتاقک ایجاد شده است.بنا به گفته مورخانی که پس از سقوط امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر مقدونی همراه وی به پاسارگاد آمدند بر دیواره آرامگاه نوشته ای وجود داشته به این مضمون " ای انسان، هر که هستی  و از هر کجا که بیایی، زیرا می دانم که خواهی آمد، منم کوروش، پادشاه هخامنشی که این امپراطوری گسترده را برای پارسیان به یادگار گذاشته ام، که اکنون به این مقدار اندک از سرزمین بزرگ کشورم بسنده کرده ام بر گور من رشک مبر و بر ویران کردنش دل خوش مدار که تو نیز بر گور خود چنین نگاری، هرگاه فرمانبردار اهورامزدا باشی"این متن اکنون وجود ندارد و به احتمال زیاد روی یک پلاک سنگی نوشته شده و بر دیواره آرامگاه نصب گردیده که در گذشته های بسیار دور از محل خود برداشته شده است.آرامگاه کوروش در همه دوره ها مقدس و محترم بوده است. پادشاهان هخامنشی مراسم تاجگذاری خود را در این مکان انجام می داده اند. این تقدس پس از دوره هخامنشی و با از یاد بردن نام و جایگاه پاسارگاد کم رنگ شد تا اینکه در دوره اسلامی به گونه ای دیگر احترام و تقدس خود را باز یافت. در دوره اسلامی به دلیل اینکه اسناد و مدارکی از هویت اصلی آرامگاه وجود نداشت این بنا را به آرامگاه مادر سلیمان نسبت دادند. مردم بر اساس اعتقادات خود ساختن بناهای بزرگ سنگی همانند آرامگاه کوروش را خارج از قوه بشری می دانسته و ساخت آنها را به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می داده اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می شمردند و آنرا به مادر او نسبت داده و «مشهد مادرسلیمان» می خواندند.در دوران اتابکان فارس که پاسارگاد و تخت جمشید اهمیتی دوباره یافت و حتی پارس و ایران هم «ملک سلیمان» خوانده شد، با استفاده از ستون ها و سنگ های کاخ ها، مسجد جامعی پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر دیواره جنوبی اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال 1350 خورشیدی، پس از مطالعه و بررسی، سنگ ها به جای اصلی خود منتقل شدند.از سال 1820 میلادی با کشف و خوانده شدن خطوط میخی و مطالعه اسناد و مدارک، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش مشخص گردید. این بنا به همراه دیگر بناهای مجموعه پاسارگاد در تیرماه 1383 در فهرست میراث جهانی جای گرفت.

 


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
موضوعات مرتبط: بنای پاسارگاد , ,
برچسب‌ها: پاسارگاد ,
تاریخ : دو شنبه 7 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: عکس هایی از پاسارگاد , ,
برچسب‌ها: عکس های پاسارگاد , پاسارگاد ,
تاریخ : دو شنبه 6 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

زندگی نامه کامل کوروش کبیر:

 

 از تولد تا آغاز جوانی کوروش کبیر

دوران خردسالی 

 

 

 

 

 

 

 

 

کوروش کبیر را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید

 

 

کوروش کبیر تا ده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش می یابد

 

 

نخستین نبرد کوروش کبیر

 

 

میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن او را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد

 

 

نبرد سارد

 

 

سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی همسایه ی باختری ایران ، سخت نگران کننده و باورنکردنی بود

 

 

نبرد بابل

 

 

نبرد بابل را از بسیاری جهات می توان مهترین حادثه در دوران زندگی کوروش کبیر و حتی در تمامی طول دوران باستان دانست ؛ چه از نظر عظمت و نفوذناپذیری رویایی استحکامات بابل که تسخیر آن در خیال مردمان آن دوران نیز نمی گنجید و چه از جهت رفتار جوانمردانه و انسانی کوروش کبیر با مردم مغلوب آن شهر و یهودیانی که در بند داشتند که او را شایسته ی عنوان « پایه گذار حقوق بشر » کرده است.

 

 

شفقت کوروش بر گرفته از کتاب یهودیان باستان اثر ژوزف فوکه

 

 

در دنیای باستان رسم بر آن بود که چون قومی بر قوم دیگر فائق می آمدند ، قوم مغلوب ناچار می شدند که به دین مردم پیروز درآیند و از باورهای مذهبی خود دست بکشند

 

 

درگذشت کوروش کبیر

مرگ 

 

 

 

کوروش کبیر

 

 

 نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگکوروش کبیر سخن  گفته باشد در دست نداریم و لیکن از شواهد چنین پیداست که کوروش در اواخر عمر برای آرام کردن نواحی شرقی کشور که در جریان فتوحاتی که او در مغرب زمین داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسایگان شرقی قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگیده است. بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش کبیر را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها ( یا به قولی سکاها ) کرده است دانسته اند.

برای دانلود کل مطلب در 42 صفحه کلیک کنید:

                                       


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
موضوعات مرتبط: زندگی نامه ی کوروش کبیر , ,
برچسب‌ها: زندگی نامه ی کوروش ,
تاریخ : دو شنبه 6 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

کتيبه داريوش :

 

 

کوروش در خيال لشکرکشي به مصر بود که کشته شد و پسرش کمبوجيه بر تخت سلطنت نشست و براي تحقق بخشيدن به آرزوي پدر رهسپار مصر شد . اما قبل از عزيمت برادر و رقيب خود برديا را از بيم آنکه مبادا در غياب او به تخت سلطنت بنشيند ، مخفيانه کشت . او با حمله به مصر قلمرو امپراطوري خويش را گسترش داد . از شواهد چنين بر مي آيد که او بر خلاف کوروش براي عقايد ملتها و کساني که تحت سلطه اش بودند ، ارجي قائل نبود و از فرزانگي و درايت پدر بهره چنداني نبرده بود . چنانکه پس از شکست قرطاجنه ( از مستعمرات فينيقي ها ) که علت آن سر باز زدن ناويان ناوگانهاي ايران ( که همه از مردم فينيقيه بودند ) بود . کمبوجيه گذشت و سياست پدر را فراموش کرد و در برابر همه ، مصريان را ريشخند کرد با خنجرش گوساله مقدس مصريان آپبس راکه مي پرستيدند از پاي در آورد و جسدهاي موميايي شده پادشاهان را از گورها بيرون کشيد . معابد را با پليدي آلود و فرمان داد تا بتهايي را که در آنها بودند بسوزانند و اين شامل خارجيها نبود چنانکه در زمان بيماري هاي خود که شايد نوبه هاي صرعي بوده خواهر و همسر خود رکسانا را کشت. پسر خود پراک اسپيس را به تير زد و دوازده تن از بزرگان ايران را زنده بگور کرد .

 

 

شايد بدليل جو خفقان و ايجاد حکومت مطلقه بود که ميزان نارضايتي مردم و سران کشور زياد شده بود و دشمناني که در زمان کوروش به علت اقتدار و سياستش ناچار سکوت کرده بودند اکنون با دوگانگي و ضعفي که در حکومت وجود داشت سر به شورش برداشتند . گئومات مغ که از روحانيون دربار بود و از راز کشته شدن برديا نيز اطلاع داشت فرصت را غنيمت شمرد و در غياب کمبوجيه که حدود سه سال در مصر بود ، علم اين قيامها را برافراشت . گئومات از نژاد ماد بود و کشورداري و شاهنشاهي اين نژاد بدست کوروش انقراض يافته بود . گئومات از زمان به تخت نشستن تا زمان سرکوبیش حدود 7 ماه بر ايران حکومت راند . او ماليات سه سال را به مردم بخشيد و در دين اصلاحاتي بوجود آورد ، براي همين معابد موجود را ويران کرد .

 

 

بر طبق کتيبه بيستون خبر شورش گئومات که به کمبوجيه رسيد . قصد بازگشت به ايران کرد ولي در بين راه خود را کشت و داريوش که از نوادگان هخامنش و همچنين از سرداران محافظ کمبوجيه بود حکومت را بدست گرفت . ده ياغي که بر کتيبه بيستون حجاري شده اند نشان دهنده ده شورش است که توسط داريوش تا يکسال و نيم – دو سال پس از شاهيش سرکوب شده اند .



|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: کتیبه ی داریوش کبیر , ,
برچسب‌ها: کتیبه ی داریوش اول , کتیبه ی داریوش کبیر ,
تاریخ : دو شنبه 6 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

اختراعات ایرانیان باستان:

 

 

جراحی مغز،ساخت چشم مصنوعی،ساخت ارابه ی چرخ دار،ساخت چرخ سفالگری،ساخت ظروف سفالی و لعاب دار،ساخت سقف خانه ها به صورت گنبدی و حفر قنات

 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: اختراعات ایرانیان باستان , ,
برچسب‌ها: اختراعات ایران , اختراعات هخامنشیان ,
تاریخ : دو شنبه 6 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

اینجاافتخار ما اثبات می شود ...

 

 

ترجمه ي اوستا,نبرد درباره زرتشت را تبديل به يک نبرد احساسي و پرشور کرد.
نويسندگان بنامي از چهار گوشه ي اروپا همچون Voltaire، Goethe،Didérot، Grimm ، Von Kleist Wordsworth، Byron Shelley.و، Nietzsche و بسياري ديگر را از اواخر سده ي هجدهم و تمام سده ي نوزدهم وارد ميدان نبرد شدند. موسيقي دانان بزرگ هم به اين مبازره ي فرهنگي وارد شدند. آهنگساز بزرگ فرانسوي Rameau اپراي معروف خود را بنام "زرتشت" ساخت, موزار ديگر آهنگساز بزرگ زرتشت را در اپراي خود "ني سحر آميز" آورد و ريچارد اشتراوس سمفوني خود را بنام "آنچنان گفت زرتشت" در شکوه زرتشت آفريد.سودي را که روشن انديشان اروپا در آوردن زرتشت به ميدان مبارزه براي خود ميديدند اين بود که آنها فکر ميکردند که زرتشت را ميتوانند همچون اسلحه اي نيرومند بر عليه کليسا بکار گيرند. براي آنها ديگر کليسا انحصار حقيقت را نداشت. حقيقت ميتوانست در يک آئين غير سامي بسيار کهن تر از مسيحيت هم وجود داشته باشد.
همانطوري که پروفسور دوشن گيمن در کتاب خود "پاسخ غرب به زرتشت" مينويسد "بيش از بيش زرتشت بخش مهمي از عملکردهائي شد که در اروپاي غربي براي آزاد سازي زن و مرد مدرن از مسيحيت انجام ميگرفت".
ويژگيهاي جهان بيني زرتشت که خردگرايان ميگفتند در مسيحيت وجود ندارد،مورد ستايش بي اندازه قرار گرفت, از جمله: خردگرائي, شفافيت و سادگي, ارتباط باطبيعت, بوجود آوردن ديدگاه مثبت و سازنده و بالاتر از هر چيز جل مسئله شيطان و رنج و درد در اين دنيا بود.
آنها ميگفتند که زرتشت با تئوري « دوگانه گرائي »، خود مسئله رنج ودرد را در اين جهان با خرد بسيار وسادگي تمام حل کرده، در صورتيکه اديان سامي که ادعا ميکنند که شيطان آفريده ي خدا است، چندين هزار سال است که در حل اين مسئله درمانده اند.
چون نميتوانند بگويند که چرا خدائي که هم داناست و هم توانا، موجودي بنام شيطان را خلق کرده که انسانهاي ضعيفي را که باز همان خدا خلق کرده، بفريبد و سپس آنها را در آتش ابدي جهنم بسوزاند. بنابراين آن خدا يا دانا نيست يا توانا نيست و يا بدي در طبيعتش است اين گونه گفتگوها باعث شد که پژوهشگران مسيحي در برابر خردگرايان جبهه بگيرند و ضد حمله کنند.
آنها Anguetil Duperron را متهم کردند که ترجمه ي او از اوستا جعلي و دروغين است و او در اين فضاي مسموم، Duperron ،که خود يک مسيحي با ايماني بود عقب نشيني کردو گفت من در اوستا چيزي را که بشود بر عليه مسيحيت بکار گرفته شود نديدم.

 

من واقعا افتخار می کنم که زاده ی پارس ام

                                      


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
موضوعات مرتبط: افتخار ما ایرانیان , ,
تاریخ : دو شنبه 5 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی


 

 

ایران پیش از آریایی‌ها


 

 

 

ایلامیان

 


 

 

 

 

 

تاریخ ایران پیش از اسلام


 

 

 

ماد

 


 

 

 

هخامنشیان

 


 

 

 

سلوکیان

 


 

 

 

اشکانیان

 


 

 

 

ساسانیان

 


 

 

 

 

 

تاریخ ایران پس از اسلام


 

 

 

ایران در دوران خلافت

 


 

 

 

امویان

 


 

 

 

عباسیان

 


 

 

ایران در دوران حکومت‌های محلی


 

 

 

طاهریان

 


 

 

 

صفاریان

 


 

 

 

سامانیان

 


 

 

 

زیاریان

 


 

 

 

بوییان

 


 

 

 

غزنویان

 


 

 

 

سلجوقیان

 


 

 

 

خوارزمشاهیان

 


 

 

 

ایران در دوره مغول

 


 

 

 

ایلخانیان

 


 

 

 

 

 

ایران در دوران ملوک‌الطوایفی


 

 

 

اتابکان فارس

 


 

 

 

جلایریان

 


 

 

 

چوپانیان

 


 

 

 

سربداران

 


 

 

 

تیموریان

 


 

 

 

مرعشیان

 


 

 

 

کیائیان

 


 

 

 

قراقویونلو

 


 

 

 

آق‌قویونلو

 


 

 

 

هزاراسپیان

 


 

 

ایران در دوران حکومت‌های ملی


 

 

 

صفوی

 


 

 

 

افشاریان

 


 

 

 

زند

 


 

 

 

قاجار

 


 

 

 

پهلوی

 


 

 

 

جمهوری اسلامی

 


 


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: حکومت هایی که به ترتیب بر ایران ساکن شدند , ,
تاریخ : دو شنبه 5 آبان 1391
نویسنده : جواد ابدالی

چهارشنبه سوری:

 

 

بسیاری از جشن های ایرانی در ارتباط از آتش بود؛که یکی از آنها چهارشنبه سوری می باشد.که می توان گفت آیین های نوروزی با چهارشنبه سوری آغاز و با سیزده بدر به پایان می رسد.در گذر سده ها و هزاره ها بسیاری از سنت ها و آیین ها به چهارشنبه سوری اضافه شده و یا از آن کاسته شده است .واژه سوری بک واژه پارسی و به معنای سرخ می باشد-اشاره به آتش دارد و بر پا داشتن آتش در این روز نیز گونه ای گرم کردن جهان و زودودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است.

 

 

برهان جشن گرفت و شادمانی مردم در کنار آتش این است که: دیدگاه مردم ایران نسبت به آتش این بود که:یکی از جنبه های تقدس آتش پاک نمودن بیماریها و دور کردن ارواح خبیثه (به تعبیر آن دوران) بوده است. همین امروز هم رسم اسفند دود کردن و گرد خانه تاب دادن رایج است(برای زدودن شر و بیماری و چشم زخم)که باز مانده از گذشته است.

 

 

شماری انسان های تازه به دوران رسیده می گویند که چهار شنبه سوری یک جشن ایرانی نیست،و این یک جشن تازی و  یا شاید عربی باشد و برهانشان فقط همین هست که در تقویم ایران باستان چهارشنبه ای وجود نداشته؛حال چه طور می توان چهار شنبه سوری وجود داشته باشد؟در پاسخ باید گفت:*-مگر اعراب در آغاز(شاید تا هم اکنون)ایرانیان را آتش پرست نمی دانستند؟پس چه طور بر آتشی که بت می دانستد؛چشن برپا می کردند.*-دوم اینکه در شاهنامه فردوسی بیشتر از یکصد و بیست بار واژه هفته بکار رفته است. از آنجا که شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستان‌ها و بازگویه‌های دوران باستان می‌دانند، بعید است که استاد بدون اینکه چنین مفهومی در متون مبنا بکار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره برگیرد.*-سوم اینکه نگارنده در بررسی‌های تقویم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) به سازوکار تعبیه‌شده برای تشخیص چهار هفته شهریور ماه، پی برده که جزئیات آن در کتاب «بناهای تقویمی و نجومی ایران» باز آمده است

 

 

چرا چارشنبه‌سوری در سه‌شنبه برگزار می‌شود و آیا چهارشنبه درست است یا چارشنبه؟

مبدأ شبانروز یک قرارداد است. در زمان‌ها و نواحی گوناگون، گاه نیمه شب، گاه هنگام برآمدن خورشید، گاه هنگام نیمروز و گاه هنگام فروشدن خورشید را مبدأ و آغاز شبانروز می‌گرفته‌اند. اینگونه رسوم هنوز هم در برخی نقاط ایران متداول است و برای نمونه در تاجیکستان و آسیای میانه همواره آغاز سال نو را از هنگام غروب خورشید در آخرین روز سال بر‌می‌شمارند و جشن می‌آرایند. برگزاری چارشنبه‌سوری در سه‌شنبه شب به روزگاری مربوط می‌شود که هنگام فروشدن خورشید، آغاز شبانروز و آغاز چارشنبه دانسته می‌شده است. امروزه نیز این باور همچنان پایدار مانده است و مثلاً وقتی از «شب جمعه» سخن می‌رانند، در واقع «پنجشنبه شب» را در نظر دارند. اما در باره پرسش دیگر می‌توان گفت که امروز هر دو گونه این واژگان در متون ادبیات فارسی بکار رفته و هیچکدام اشتباه نیستند. در شاهنامه فردوسی و بسیاری از متون منظوم به شکل چارشنبه بکار رفته و در تداول عموم نیز همینگونه بر زبان می‌آید. البته این جشن با نام‌های دیگری نیز تداول دارد.

 


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: چهارشنبه سوری یک جشن قدیمی و اصیل ایرانی , ,
برچسب‌ها: چهارشنبه سوری , جشن چهارشنبه سوری , مراسم چهارشنبه سوری ,
آخرین مطالب

/
با سلام به وبلاگ خود خوش آمدید. امیدوارم این وبلاگ اطلاعات مورد نیاز شما را تامین کرده باشد. هر گونه مشکل ،‌ انتقاد ، پیش نهاد و ... را در قسمت نظرات مطرح کنید. با تشکر ، مدیریت وبلاگ